( 48) (گر خدا خواهد) نگفتند، از بطر |
|
پس خدا بنمودشان عجز بشر |
( 49) ترک استثنا مرادم قَسوتى است |
|
نى همین گفتن که عارض حالتى است |
( 50) اى بسا ناورده استثنا به گفت |
|
جان او با جان استثناست جفت |
بطر: بدبختانه، از روی سرمستی، غفلت.
استثنا: گفتن ((ان شاء اللَّه)) است و بهمین معنى تفسیر شده است آیهى شریفه:« وَ لا یَسْتَثْنُونَ»[5]همچنین اشاره دارد به آی? شریفه:« ولا تقولَنَّ لشیءٍ إنّی فاعلٌ ذلک غداً، الاّ أَن یََشاءَ اللهُ» یعنی هرگز در هیچ کاری مگو که من فردا کنند? آن کار هستم، بگو: مگر آنکه خدا بخواهد.[6]
و در صفت مردان حق گفتهاند: و لا یتکلمون الا و الاستثناء فى کلامهم.[7]
( 48) این سخنان را گفتند و بد بختانه انشاء اللَّه نگفته و بدانش خود مغرور شدند خداى تعالى نیز خواست به آنها عجز و ناتوانى بشر را در مقابل تقدیر بنمایاند.( 49) در اینجا مقصود من از نگفتن انشاء اللَّه وجود یک دل سختى و قساوتى است که در گوینده وجود دارد نه فقط مقصود تلفظ باین کلمه است که حرکت زبان و یک امر عارضى و اعتبارى است. ( 50) چه بسا اشخاصى که کلمه انشاء اللَّه بزبان نمىآورند ولى جان و دلشان با خواست خداوندى قرین است.
چون طبیبان اعتماد بر دانش و قدرت خود در علاج امراض کردند و مشیت الهى را که بالاى همهى اسباب و علل است فراموش نمودند خداوند عجز و ناتوانى بشر را بر ایشان ظاهر ساخت زیرا هیچ کس نباید تصور کند که اراده و خواست او تنها علت حصول فعل است از آن جهت که هر امرى معلول شرائط و اسبابى است که در حصول وى ضرور است و یکى از آنها خواست بشر است و چه بسا علل و اسباب که از نظر آدمى مخفى است و براى وجود امرى که اراده بدان تعلق گرفت ضرورت دارد و ممکن است که آنها هنوز حاصل یا کامل نشده باشد علاوه بر آن که ممکن است ظرف و شرایط فعل تغییر کند بدین گونه که هنگام تعلق اراده موجود باشد و بهنگام ایجاد فعل، آنها موجود نباشند و ضد آنها وجود داشته باشد پس تعلیق اراده بمشیت و گفتن «ان شاء اللَّه» بمصلحت آدمى و نتیجهى دور اندیشى است و ترک آن ناشى از خود بینى و غفلت از مجارى امور است در خارج و نفس الامر. ولى از این همه مقصود آنست که آدمى در هیچ حال خدا را از یاد نبرد و از صمیم قلب بدو متوجه باشد نه اینکه ان شاء اللَّه بگوید و دلش از غرور و غفلت و خود پسندى مالامال باشد بدین جهت مىفرماید که غرض من از ترک استثنا، آن حالت قساوت و غفلت سختى است که بر دل مستولى شود نه اظهار تسلیم بخدا از راه لفظ و عبارت با وجود سنگ دلى و دورى از خدا چه نزد عرفا حالت قلبى و نیت معتبر است نه ظواهر اعمال، و کمال نفس از راه حالات قلبى بدست مىآید که همانها بتدریج ملکه و صورت نفس مىشوند .بنابراین چه بسا مردان حقی که ظاهراً لفظ«ان شاء اللَّه» را به زبان نمی آورند اما جان آنها متوجه خداوند پیوند خورده است.
[1] - سوره الرحمن،آیه 22
[2] - (تفسیر طبرى، ج 27، ص 69، کشاف، ج 2، ص 425، تبیان، ج 2، ص 641).
[3] - سوره آل عمران،آیه 49
[4] - سوره مائده،آیه 110
[5] - سوره القلم،آیه 18
[6] - سوره کهف،آیه 23و 24
[7] - حلیة الاولیاء، ج 10، ص 201
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |